به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
جز ستم بر دل ناکام نکردهست نفس
خون شد آیینه و آرام نکردهست نفس
یک نگینوار در این کوه چه سنگ و چه عقیق
نتوان یافت که بدنام نکردهست نفس
زندگی سیر بهارست چه پست و چه بلند
این هوا وقف لب بام نکردهست نفس
زین قدر هستی مینا شکن وهم حباب
بادهای نیست که در جام نکردهست نفس
فرصت چیدن و واچیدن خلق اینهمه نیست
کار ما بیخبران خام نکردهست نفس
تابع ضبط عنان نیست جنونتازی شوق
تا می از شیشه گران وام نکردهست نفس
رفت آیینه و هنگامهٔ زنگار بجاست
صبح ما را چقدر شام نکردهست نفس
غیر فرصت که در این بزم نوای عنقاست
مژدهای نیست که پیغام نکردهست نفس
که شود غیر عدم ضامن جمعیت ما
خویش را نیز به خود رام نکردهست نفس
معنی اینجا همه لفظ است، مضامین همه خط
آن چه عنقاست که در دام نکردهست نفس
هر دو عالم به غبار در دل یافتهاند
بیدل اینجا عبث ابرام نکردهست نفس
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.