کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا کی خیال هستی موهوم‌، سر برآر

    عنقایی‌، ای حباب‌، از این بیضه پر برآر

    حیف از دلی‌ که رنج فسون نفس ‌کشد

    از قید رشته‌ای که نداری گهر برآر

    جهدی‌ که شعله‌ات نکشد ننگ اخگری

    خاکستری برون ده و رخت سفر برآر

    دل جمع ‌کن ز آمد و رفت خیال پوچ

    بر روی خلق از مژهٔ بسته در برآر

    سامان دهر نیست حریف قناعتت

    این بحر را به قدر لب خشک تر برآر

    سیماب رو در آتش و روغن در آب باش

    خود را ز جرگهٔ بد و نیک این قدر برآر

    پشت دوتا تدارک او بار سرکشی‌ست

    تیغ آن زمان‌ که ریخت دم از هم به سر برآر

    آهی به لب رسان ‌که نیفسرده‌ای هنوز

    زان‌ پیشتر که سنگ برآری شرر برآر

    سامان تازه‌رو‌یی‌ات از شمع نیست کم

    خار شکسته را ز قدم گل به سر برآر

    فکر شکست چینی دل مفت جهد گیر

    مویی‌ست در خمیر تو ای بی‌خبر برآر

    در خون نشسته است غبار شهید عشق

    ای خاک تشنه مرده زبان دگر برآر

    بیدل نفس به یاد خدنگت گرفته است

    تا زندگی‌ست خون خور و تیر از جگر برآر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha