کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل بیضهٔ طاووس خیال است به برگیر

    یعنی نفسی چند توهم درته پرگیر

    این صبح امیدی‌که طرب مایهٔ هستی‌ست

    بادی به قفس فرض‌کن آهی به جگرگیر

    اقبال به آتش همه یاس است ندامت

    گرتاج به فرق تونهد دست به سرگیر

    در محفل هستی منشین محو اقامت

    خمیازه بهار است نفس‌، جام سحرگیر

    آسودگی دهرکمینگاه تپشهاست

    هر سنگ‌ که بینی پرپرواز شررگیر

    رنگ دو جهان ریخته‌اند از تپش دل

    بر هرچه زنی دست همان موج‌ گهر گیر

    مزد طلب اهل وفا وقف تلف نیست

    ای شمع زآتش پر پروانه به زرگیر

    امید به‌کوی تو همین خاک‌نشین است

    گوهر سر مویم ره صحرای دگرگیر

    حرفی ننوشتم‌که دلی خون نشد آنجا

    از نامهٔ من در پر طاووس خبر گیر

    بیحاصلی است آنچه ز اسباب جنون نیست

    دستی‌ که نیابی به ‌گریبان به ‌کمرگیر

    بیدل به ره عشق ز منزل اثری نیست

    تا آبله‌ای ‌گر برسی مفت سفر گیر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha