کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آخر ز سجده‌ ام عرق جبهه سر کشید

    غواصی محیط ادب این‌ گهر کشید

    چندانکه شور صبح قیامت شود بلند

    امروز پنبه بایدم از گوش کر کشید

    از بی‌بضاعتی به گدایی مثل شدم

    چون‌حلقه ‌کاسهٔ تهی‌ا‌م دربه‌در کشید

    جام‌ و شراب ‌محفل اسرار خامشی‌ است

    خود را نهنگ حوصلهٔ شمع درکشید

    هنگامهٔ تمتع این باغ فتنه داشت

    سرو و چنار دست به جای ثمر کشید

    عرض کمال رونق بازار ما شکست

    جوهر ز آب آینه موج خطر کشید

    روشن نشد که از چه بیابان رسیده‌ایم

    باید چو شمع خار قدم تا سحر کشید

    گردن کشان به‌ عرصهٔ تقدیر چون هلال

    تیغی کشیده‌اند که خواهد سپر کشید

    نقاشی صنایع‌ پرداز سحر داشت

    طاووس رنگها بهم آورد و پرکشید

    هر گوهری به ‌سنگ دگر قدر داشته است

    خورشید اشک شبنم ما را به زر کشید

    ای غنچه‌ها ز ترک تکلف چمن شوند

    سر نیست آنقدر که توان دردسر کشید

    از بیکسی چو شمع‌ درین عبرت‌ انجمن

    رنگ پریده بود که ما را به بر کشید

    طاقت رمید بسکه به‌وحشت قدم زدیم

    بید‌ل شکست دامن ما تا کمر کشید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha