کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خاک ما نامه‌ها به جانب یار

    می‌نویسد ولی به خط غبار

    خون شو ای دل‌ که بر در مقصود

    کوشش ناله‌ام ندارد بار

    ذوق آیینه‌سازیی داریم

    از عرقهای خجلت دیدار

    شوق مفت است ورنه زین اسباب

    ناامیدی ندارد اینهمه کار

    دل گرفتار رشتهٔ امل است

    مهره از دست کی گذارد مار

    پیرگشتی چه جای خودداری‌ست

    نیست در خانهٔ کمان دیوار

    حیرت ما سراسری دارد

    صبح آیینه کرده است بهار

    هستی ‌آفت شمر چه موج‌ و چه‌ بحر

    کم ما هم مدان‌ کم از بسیار

    منعم و آگهی چه امکان است

    مخمل از خواب‌ کی شود بیدار

    بگذر از سرکشی‌که شمع اینجا

    از رگ گردن است بر سر دار

    طایر گلشن قناعت ما

    دانه دارد ز بستن منقار

    سخت نتوان‌گرفت دامن دهر

    بیدل از هرچه بگذری بگذار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha