کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شبی‌که شعلهٔ یاد تو داشت سیر جگر

    چو اخگرم عرق چهره بود خاکستر

    سراغ صبح مهیای ساز گم شدن‌ست

    نموده‌اند مرا در شکست رنگ اثر

    سبکروان فنا با نفس نمی‌سازند

    ز دود ریشه ندارند دانه‌های شرر

    کمال سوختگان پیچ و تاب نومیدی‌ست

    فتیله آینهٔ داغ را بود جوهر

    به محفلی‌که نگاهش تغافل‌آلودست

    به گرد حلقهٔ ماتم تپد خط ساغر

    به وصف صبح بناگوش او چه پردازد

    ز رشته است نفس خشک در دل گوهر

    مناز بر هنر ای ساده‌دل که آینه‌ها

    ز دست جوهر خود خاک کرده‌اند به سر

    فروغ محفل بی‌آبروی عمر هواست

    به جز نفس نتوان رفتن از بساط سحر

    تپش‌ کدورتم از طبع منفعل نرود

    نمی‌رود به فشردن غبار دامن تر

    خروش اهل حیا پرده‌دار خاموشی‌ست

    صدای‌ کاسهٔ چشم است پیچ و تاب نظر

    گرفتم آنکه به خود وارسی چه خواهی دید

    چو عکس بر در آیینه احتیاج مبر

    به سلک نظم رسید آبروی ما بیدل

    گهر به رشته کشیدیم از خط مسطر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha