کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر در دل حلقه زد غفلت‌، ‌کنون آهش چه سود

    اشک‌کم آرد برون از چشم روزن سعی دود

    راحت این بزم بر ترک طمع موقوف بود

    دستها بر هم نهادیم از طلب‌ ، مژگان غنود

    بی‌بضاعت عالمی افتاد در وهم زبان

    مایه‌گر باشد،‌کسادی نیست در بازار سود

    اتفاق است آنکه هر دشوار آسان می‌کند

    ورنه از تدبیر یک ناخن‌ گره نتوان ‌گشود

    صاقی دل تهمت ‌آلود کلف شد از نفس

    رنگ آب از سیلی امواج می‌باشد کبود

    حیف طبعی کز مآل کبر و کین آگاه نیست

    خاک ریزید از مزاری چند در چشم حسود

    جبن پیدا می‌کند در طبع مرد افراط‌کین

    ای بسا تیغی‌که آبش را تف آتش ربود

    موج‌دریا صورت‌دست و دلی واکرده‌است

    جز کشاکش هیچ نتوان بست بر سیمای جود

    گر به شهرت مایلی با بی‌نشانی ساز کن

    دهر نتواند نمودن آنچه عنقا وانمود

    نفی ما آیینهٔ اثبات ناز ایجاد کرد

    هرچه از آثار مجنون‌ کاست بر لیلی فزود

    حسن یکتا بیدل از تمثال دارد انفعال

    جای زنگارت همن آیینه می‌باید زدود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha