کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عیش ما کم نیست گر اشکی به چشم تر بود

    شوق سرشارست تا این باده در ساغر بود

    نکهت گل‌، دام اگر دارد همان برگ گل است

    رهزن پرواز مشتاق تو بال و پر بود

    با غبار فقر سازد هر کجا روشن دلی است

    چهرهٔ آیینه‌ها را غازه خاکستر بود

    آنقدر رفعت ندارد پایهٔ ارباب قال

    واعظان را اوج عزت تا سر منبر بود

    روشناس هستی ازآیینهٔ اشکیم و بس

    نیستی جوشد ز شبنم‌ گر نه چشم‌ تر بود

    ره ندارد سرکشی در طینت صاحبدلان

    می‌زند موج رضا آبی‌ که در گوهر بود

    این زمین و آسمان هنگامهٔ شور است و بس

    گر بود آسودگی‌، در عالم دیگر بود

    عاشقان پر بی‌کس‌اند، از درد نومیدی مپرس

    حلقه را از شوخ‌چشمی‌، جا برون در بود

    هستی ما را تفاوت از عدم جستن خطاست

    سایه آخر تا چه مقدار از زمین برتر بود

    خدمت دل‌ها کن اینجا کفر و دین منظور نیست

    آینه ازهرکه باشد مفت روشنگر بود

    هر که را بیدل به گنج نشئهٔ معنی رهی‌ست

    هر رگ تاکی به چشمش رشتهٔ‌گوهر بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha