کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل چو شد روشن جهان هم مشرب او می‌شود

    شش جهت در خانه‌ٔ آیینه یک‌رو می‌شود

    جوهر اخلاق نقصان می‌کشد از انفعال

    برگ گر هر گه در آب افتاد کم‌بو می‌شود

    هرچه‌ گفتیم از حیا دادیم بر باد عرق

    حرف ما بیحاصلان سبز از لب جو می‌شود

    درکمین هر وقاری خفتی خوابیده است

    سنگ این کهسار-‌آخر بی‌ترازو می‌شود

    فکرخویشم رهزن است از باغ و بستانم مپرن

    گر همه بر چرخ‌تازم سیر زانو می‌شود

    شکر احسان در زمین بی‌کسی بی‌ریشه نیست

    سایهٔ دستی‌که افتد بر سرم مو می‌شود

    بزم تجدید است اینجا فرصت‌ تحقیق‌کو

    من منی دارم ‌که تا وا می‌رسم او می‌شود

    قید هستی را دو روزی مغتنم باید شمرد

    ای ز فرصت بیخبر صیادت آهو می‌شود

    درخموشی لفظ ومعنی قابل تفریق نیست

    حرف بیرنگ ازگشاد لب دوپهلو می‌شود

    از تکلف نیز باید بر در اخلاق زد

    این حنای پنجه ننگ دست و بازو می‌شود

    ناز بیکاری نیاز غیرت مردی مکن

    هرچه می‌آری به تکرار عمل خو می‌شود

    از تواضع نگذری گر آرزوی عزتی‌ست

    بیدل این وضعت به چشم هرکس ابرو می‌شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha