کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نفس هم از دل من بی‌شکستن برنمی‌آید

    از این مینا شرابی غیر شیون برنمی‌آید

    گداز خود شد آخر عقده‌فرسای دل تنگم

    گشاد کار گوهر غیر سودن برنمی‌آید

    چو فقرت ساز شد برگ تجملها به سامان‌ کن

    که تخم از خاکساری غیر خرمن برنمی‌آید

    تمتع آرزو داری ز چرخ از راستی بگذر

    که بی‌انگشت کج از کوزه روغن برنمی‌آید

    شکنج خانمان آنگه دماغ عرض آزادی

    صدا از جام و مینا بی‌شکستن برنمی‌آید

    کمند ناله از دل برنمی‌دارد گرانی را

    به سنگ‌کوه زور هر فلاخن برنمی‌آید

    ضعیفی اشک ما را محو در نظاره‌ کرد آخر

    به آسانی‌گره از چشم سوزن برنمی‌آید

    زمانی‌غنچه‌ شو از گلشن‌ و صحرا چه می‌خواهی

    به سامان‌گریبان هیچ دامن برنمی‌آید

    چو آه بی‌اثر واسوختم از ننگ بیکاری

    مگر از خود برآیم دیگر از من برنمی‌آید

    نفهمیده‌ست راه لب نوای شکوه‌ام بیدل

    که این دود از ضعیفی تا به روزن برنمی‌آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha