کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کجاست سایه که هستیش دستگاه شود

    حساب ما چقدر بر نفس‌ کلاه شود

    مگر عدم برد از سایه تیرگی ورنه

    چه ممکن است‌ که بیگاه ما پگاه شود

    شکست دل نشود بی‌گداز عشق درست

    رود به آتش اگر شیشه دادخواه شود

    به نور جلوهٔ او ناز زندگی داریم

    نفس‌کجاست اگر شمع بی‌نگاه شود

    بر آفتاب قیامت برات خواب برد

    کسی که سایهٔ دست تواش پناه شود

    در این بساط ندانم چه بایدم‌ کردن

    چو آن فقیر که یکباره پادشاه شود

    کسی ستم‌زدهٔ حکم سرنوشت مباد

    چو صفحه پی سپر خامه شد سیاه شود

    خراش جبههٔ تسلیم عذرخواه خطاست

    به سر دوید چو پا منحرف ز راه شود

    عروج عالم اقبال زندگی در دست

    نفس به عالم دیگر رسد چو آه شود

    خروش بی‌مزهٔ صوفیان کبابم کرد

    دعا کنید که میخانه خانقاه شود

    مخواه روکش این دوستان خنده‌کمین

    تبسمی‌که چو بالید قاه‌قاه شود

    چو شمع سر به هوا گریه می‌کنم بیدل

    که پیش پای ندیدن مباد چاه شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha