بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۷۶: بر در دل حلقه زد غفلت، کنون آهش چه سود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر در دل حلقه زد غفلت ، کنون آهش چه سود اشک کم آرد برون از چشم روزن سعی دود راحت این بزم بر ترک طمع موقوف بود دستها بر هم نهادیم از طلب ، مژگان غنود بی بضاعت عالمی افتاد در وهم زبان مایه گر باشد، کسادی نیست در بازار سود اتفاق است آنکه هر دشوار آسان می کند ورنه از تدبیر یک ناخن گره نتوان گشود صاقی دل تهمت آلود کلف شد از نفس رنگ آب از سیلی امواج می باشد کبود حیف طبعی کز مآل کبر و کین آگاه نیست خاک ریزید از مزاری چند در چشم حسود جبن پیدا می کند در طبع مرد افراط کین ای بسا تیغی که آبش را تف آتش ربود موج دریا صورت دست و دلی واکرده است جز کشاکش هیچ نتوان بست بر سیمای جود گر به شهرت مایلی با بی نشانی ساز کن دهر نتواند نمودن آنچه عنقا وانمود نفی ما آیینهٔ اثبات ناز ایجاد کرد هرچه از آثار مجنون کاست بر لیلی فزود حسن یکتا بیدل از تمثال دارد انفعال جای زنگارت همن آیینه می باید زدود بیدل دهلوی