کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به یادت‌گردش رنگم به هرجا بار می‌بندد

    ز موج‌ گل زمین تا آسمان زنار می‌بندد

    چ‌سان خاموش باشم بی‌توکز درد تمنایت

    تپش بر جوهر آیینه موسیقار می‌بندد

    سجودی می‌برم چون سایه‌ کلک آفرینش را

    که سرتاپای من یک جبههٔ هموار می‌بندد

    گرفتم تاب آغوشت ندارم‌،‌ گردش چشمی

    تمنا نقش امیدی به این پرگار می‌بندد

    بقدرگردش رنگ آسیای نوبت است اینجا

    دو روزی خون ما هم ‌گل به‌ دست یار می‌بندد

    به این تمکین شیرین هرکجا از ناز برخیزی

    گره در نیشکر پیش قدت زنّار می‌بندد

    ییام عافیت خواهی ز امید نفس بگسل

    ندامت نغمه‌ساز عبرتی‌ کاین تار می بندد

    به ناموس حیا باید عرق در جبهه دزدیدن

    ز شبنم ‌گلشن ما رخنه بر دیوار می‌بندد

    نمی‌باشد حریف حسن تحقیق از حیا غافل

    شکوه برق این وادی مژه ناچار می‌بندد

    گر از رینی بیداد نازت شکوه پردازم

    شکست دل پر طاووس بر منقار می‌بندد

    به‌این‌شوقی‌که‌من‌چون‌گل‌به‌پیراهن نمی‌گنجم

    سر گرد سرت گردیدنم دستار می‌بندد

    ز ننگ ابتذالم آب خواهد ساختن بیدل

    تعلق نقش مضمونی که دل بسیار می‌بندد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha