کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دمی ‌که تیغ تو خون مرا بحل ‌گیرد

    هجوم ناز سراپای من به دل ‌گیرد

    کجاست اشک که در عالم خیال توام

    هزار آینه با جلوه متصل‌ گیرد

    مزاج عاشق و آسودگی به آن ماند

    که شعله رنگ هواهای معتدل ‌گیرد

    به حیرت است نگاه ادب‌ سرشت وفا

    که شمع خلوت ‌آیینه مشتعل ‌گیرد

    بهار عمر و طراوت زهی خیال محال

    مگر حیا عرض از طبع منفعل ‌گیرد

    کسی برد چو نگه لذت شناسایی

    که نقش خویش به هر جلوه مضمحل‌ گیرد

    خوشم‌که ناله‌ام امروز خصم خودداری‌ست

    چو سرو تا به کی آزادگی به گل گیرد

    کفیل وحشت هر ذره‌ام چو شور جنون

    کسی که نگذرد از خود مرا خجل گیرد

    ز شرم ِ بیدلی خویش آب می‌گردم

    مباد آینه پیش تو نام دل‌گیرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha