کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به امید فنا تاب وتب هستی‌گوارا شد

    هوای سوختن بال و پر پروانهٔ ما شد

    فکندیم از تمیز آخر خلل درکار یکتایی

    بدل شد شخص با تمثال تا آیینه ییدا شد

    زبان حال دارد سرمهٔ لاف‌کمال اینجا

    نفس دزدید جوهر هر قدر آیینه‌گویا شد

    ز عرض‌ جوهر معنی به وجدان صلح‌ کن ورنه

    سخن رنگ لطافت باخت گر تقریر فرسا شد

    حذر کن از قرین بد که در عبرتگه امکان

    به جرم زشتی یک رو هزار آیینه رسوا شد

    به هندستان اگر این است سامان رعونتها

    توان ‌در مفلسی‌ هم‌ چیره‌ کلکی ‌بست ‌و مرنا شد

    سراپا قطره خون نقش بند و در دلی جاکن

    غم‌ اینجا ساغری‌ دارد که باید داغ‌ صهبا شد

    خیال هرچه بندی شوق پیدا می‌کند رنگش

    ز بس جاکرد لیلی در دل مجنون سویدا شد

    گشاد غنچه در اوراق ‌گل خواباند گلشن را

    جهان در موج ناخن غوطه زد تا عقده ام واشد

    به خاموشی نمک دادم سراغ بی‌نشانی را

    نفس در سینه دزدیدن صفیر بال عنقا شد

    تأمل پیشه‌ کردم معنی من لفظ شد بیدل

    ز صهبایم روانی رفت تا آنجاکه مینا ‌شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha