کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اهل معنی ‌گر به گفت‌وگو نفس فرسوده‌اند

    هم به ‌قدر جنبش‌ لب دست‌بر هم سوده‌اند

    آبرو می‌خواهی از اظهار حاجت شرم دار

    این ترنم را ز قانون حیا نسروده‌اند

    بگذر از دعوی‌که در خلوتگه عشق غیور

    محرمان خانه‌، بیرون در نگشوده‌اند

    نقش ما آزادگان بی‌شبههٔ تحقیق نیست

    خامهٔ تصویر ما کمتر به رنگ آلوده‌اند

    قدردانیهای راحت نیست در بنیاد خلق

    چون نفس یکسر هلاک‌ کوشش بیهوده‌اند

    بیخبر مگذر ز ماکاین سبزه‌های پی‌سپر

    یکقلم در سایهٔ مژگان ناز آسوده‌اند

    هیچکس از نور عالمتاب دل آگاه نیست

    خانهٔ خورشید ما را پر به‌گل اندوده اند

    راه دیگر وانشد برکوشش پرواز ما

    بی‌پر و بالان همین چاک قفس پیموده‌اند

    مشت خاکیم از فضولی شرم باید داشتن

    جز ادب‌ کاری‌ که باب ماست‌ کم‌ فرموده اند

    زیر سنگ است از من و ما دامن آزادی‌ام

    آه ازبن رنگی‌ که بر بوی گلم افزوده‌اند

    بیدل این‌عیش و غم و عجزو غرور و مهر وکین

    در ازل زینسان ‌که موجودند با هم بوده‌اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha