کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    علویانی ‌که به این عالم دون می‌آیند

    عقل گم‌کرده به صحرای جنون می‌آیند

    کیست پرسد که ‌گل و لالهٔ این باغ هوس‌

    جز به آهنگ درون از چه برون می‌آیند

    آمد و رفت نفس هر قدم آفت دارد

    هرزه‌تازان همه بر رخش حرون می‌آیند

    شوخی نشو نما رستن مو دارد و بس

    نخلها سر به هوایند و نگون می‌آیند

    چه هوا دود دماغی‌ست که در دیدهٔ وهم

    آفتابند گر از ذره فزون می‌آیند

    حیرت این است‌که چون تیغ درین دشت ستم

    آب دارند و همان تشنهٔ خون می‌آیند

    چه تماشاست درین کوچه که طفلان سرشت

    نی سوار مژه از خانه برون می‌آیند

    عجز و طاقت چقدر مایهٔ لاف است اینجا

    بیشتر آبله‌پایان به جنون می‌آیند

    مقصد خلق بجزخاک شدن چیزی نیست

    یارب این بیخبران با چه شگون می‌آیند

    آنسوی علم و عیان بیضهٔ طاووسی هست

    کارزوها ز عدم بوقلمون می‌آیند

    بیدل این بیخردی چند به معراج خیال

    می‌روند اینهمه‌ کز خویش برون می آیند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha