کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشم چون آیینه برنیرنگ عرض نازبند

    ساغر بزم تحیر شو لب از آواز بند

    موج آب‌ گوهر از ننگ تپیدن فارغ است

    لاف عزلت می‌زنی بال و پر پرواز بند

    غنچه دیوان در بغل از سر به زانو بستن است

    ای بهار فکر مضمونی به ابن انداز بند

    خارج آهنگ بساط‌ کفر و ایمانت ‌که‌ کرد

    بی‌تکلف خویش را چون نغمه برهرسازبند

    خرده‌گیران ‌تیغ‌برکف پیش‌ و پس استاده‌اند

    یک‌نفس چون‌شمع خامش‌شو زبان‌گاز بند

    برطلسم غنچه تمهید شکفتن آفت است

    عقده‌ای از دل اگر واکرده باشی باز بند

    نام هم معراج شوخیهاست پرواز ترا

    همچو عنقا آشیان در عالم آواز بند

    بی‌نیازی از خم و پیچ تعلق رستن است

    از سر خود هرچه واگردی به دوش ناز بند

    موج از بی‌طاقتیها کرد ایجاد حباب

    بسمل ما را تپش زد بر پر پرواز بند

    وصل حق بیدل نظر بربستن است از ماسوا

    قرب‌شه خواهی ز عالم‌چشم چون شهباز بند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha