کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هوس جنون‌زدهٔ نفس به کدام جلوه کمین کند

    چو سحر به گرد عدم تند که تبسم نمکین کند

    ز چه سرمه رنج ادب کشم که خروش جنون حشم

    به هزار عرصه‌کشد الم نفسی‌که پرده‌نشین‌کند

    ز خموشی ادب امتحان‌، به فسردگی نبری‌گمان

    که کمند نالهٔ عاشقان‌، لب برهم آمده چین کند

    سر بی‌نیازی فکر را به بلندیی نرسانده‌ام

    که به جز تتبع نظم من‌، احدی خیال زمین کند

    زفسون فرصت وهم و ظن‌، بگداخت شیشهٔ ساعتم

    که غبار دل به هم آرد و طلب شهور و سنین ‌کند

    ز بهار عبرت جزوکل‌، به‌گشاد یک مژه قانعم

    چه‌کم است صیقلی از شرر،‌که نگاه آینه‌بین‌کند

    پی عذر طاقت نارسا، برو آنقدرکه کشد دلت

    ته پاست منزل رهروی‌که به پشت آبله زین‌کند

    نه بقاست مایهٔ فرصتی‌، نه نفس بهانهٔ شهرتی

    به خیال خنده زندکسی‌که تلاش‌ نقش نگین‌کند

    چقدر در انجمن رضا، خجل است جرأت مدعا

    که دل از فضولی نارسا، هوس چنان و چنین‌کند

    ز حضور شعلهٔ قامتی‌، ز خیال فتنه علامتی

    نرسیده‌ام به قیامتی‌، که کسی گمان یقین کند

    به چه ناز سجده اداکند، به در تو بیدل هیچکس

    که به نقش پا برد التجا و خطی نیاز جبین‌ کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha