کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ذوق فقر افسانهٔ اقبال‌کوته می‌کند

    بی‌طنابی خیمهٔ گردنکشی ته می‌کند

    ای دلت آیینه غافل زبستن چند از نفس

    این سحر هر دم زدن روز تو بیگه می‌کند

    در تماشایت چو مژگان با پریشانی خوشیم

    ورنه آخر جمع گشتن رخت ما ته می‌کند

    عمرها شد خاک‌ کوه و دشت بر سر می‌دوی

    پیش پا نادیدن این مقدار گمره می‌کند

    عجز طاقت هرکجا گردد دلیل مدعا

    راه چندین دشت یک پا لغز کوته می‌کند

    خاک شو آب بقا آلایش چندین تریست

    این تیمم زان وضوهایت منزه می‌کند

    رنگها گردانده‌ای‌، ای غافل از نیرنگ دل

    آینه عمریست زین ‌تمثالت آگه می‌کند

    بر جبین ما نشان سجده تمغای وفاست

    صنعت عشق ازکلف آرایش مه می‌کند

    شور امکان غلغل یک کاف و نون فهمیدنی‌ست

    از ازل کبکی درین کهسار قهقه می‌کند

    دوستان را در وداع هم عبارتها بسی است

    بیدل مسکین فقیر است الله الله می‌کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha