بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۴۵: ذوق فقر افسانهٔ اقبالکوته میکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ذوق فقر افسانهٔ اقبال کوته می کند بی طنابی خیمهٔ گردنکشی ته می کند ای دلت آیینه غافل زبستن چند از نفس این سحر هر دم زدن روز تو بیگه می کند در تماشایت چو مژگان با پریشانی خوشیم ورنه آخر جمع گشتن رخت ما ته می کند عمرها شد خاک کوه و دشت بر سر می دوی پیش پا نادیدن این مقدار گمره می کند عجز طاقت هرکجا گردد دلیل مدعا راه چندین دشت یک پا لغز کوته می کند خاک شو آب بقا آلایش چندین تریست این تیمم زان وضوهایت منزه می کند رنگها گردانده ای ، ای غافل از نیرنگ دل آینه عمریست زین تمثالت آگه می کند بر جبین ما نشان سجده تمغای وفاست صنعت عشق ازکلف آرایش مه می کند شور امکان غلغل یک کاف و نون فهمیدنی ست از ازل کبکی درین کهسار قهقه می کند دوستان را در وداع هم عبارتها بسی است بیدل مسکین فقیر است الله الله می کند بیدل دهلوی