به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
جماعتیکه نظرباز آن بر و دوشند
به جنبش مژه عرض هزارآغوشند
ز حسن معنی دیوانگان مشو غافل
که اینکبودتنان نیل آن بناگوشند
به صد زبان سخنساز خیل مژگانها
به دور چشم تو چون میل سرمه خاموشند
ز عارض و خط خوبان جز این نشد روشن
که شعلهها همه با دود دل هماغوشند
مقیدان خیالت چو صبح ازین گلشن
به هر طرفکهگذشتند دم بر دوشند
دربن محیط چوگرداب بیخودان غرور
زگردش سر بیمغز خود قدحنوشند
ز عبرت دم پیری کراست بهره که خلق
چو جام باده مهتاب پنبه درگوشند
فریب الفت امکان مخورکه مجلسیان
چوشمع تا مژه برهم نهی فراموشند
چه ممکن است حجاب فنا شود هستی
که نقشهای هوا چون سحر نفسپوشند
زگل حقیقت حسن بهار پرسیدم
به خندهگفتکه این رنگها برونجوشند
کسی به فهم حقیقت نمیرسد بیدل
جهانیان همه یک نارسایی هوشند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.