کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آرزو سوخت نفس آینهٔ دل بستند

    جاده پیچید به خود صورت منزل بستند

    حیرت هر دو جهان درگرو هستی ماست

    یکدل ینجا به صد آیینه مقابل بستند

    پیش از ابجاد، فنا آینهٔ ما گردید

    چشم نگشوده ما بر رخ قاتل بستند

    نخل اسباب به رعنایی سرو است امروز

    بسکه ارباب تعلق همه جا دل بستند

    منعمان از اثر یک گره پبشانی

    راه صد رنگ طلب برلب سایل بستند

    ناتوان رنگی من نسخهٔ عجزی واکرد

    که به مضمون حنا پنجهٔ قاتل بستند

    پرکاهی که توان داد به باد اینجا نیست

    گاو در خرمن گردون به چه حاصل بستند

    هر کجا می‌روم آشوب تپشها‌ی دل است

    ششجهت راه من ار یک پر بسمل بستند

    نقص سرمایهٔ هستی‌ست عدم نسبتی‌ام

    کشتی‌ام داشت ‌شکستی ‌که به ‌ساحل بستند

    نذر بینایی‌.دل هر مژه اشکی دارد

    بهر یک لیلی شوق این همه محمل بستند

    دوش‌کز جیب عدم تهمت هستی‌گل‌کرد

    صبح وارست نفس برمن بیدل بستند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha