کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حاصل عافیت آنها که به دامن‌کردند

    چو خموشی نفس سوخته خرمن کردند

    دل ز هستی چه خیال است مکدر نشود

    از نفس‌خانهٔ این آینه روشن کردند

    شعلهٔ دردم و تنن لاله‌ستان می‌جوشم

    هرکجا داغ تو بود آینهٔ من‌کردند

    آه ازین جلوه‌فروشان مروّت دشمن

    کز تغافل چقدر آینه آهن‌کردند

    جلوه آنجاکه بهار چمن بیرنگیست

    صیقل آینه موقوف شکستن کردند

    در مقامی ‌که تمنا به خیالت می‌سوخت

    شرری جست ز دل وادی ایمن ‌کردند

    چون نفس جرات جولان چقدر بیدردی‌ست

    پای ما راکه ز دل آبله دامن‌کردند

    نوبهار آنهمه مشاطگی خاک نداشت

    خون ما زنخت به این رنگ‌که‌گلشن‌کردند

    نرگسستان جهان وعده‌گه دیداری‌ست

    کز تحیر همه جا آینه خرمن ‌کردند

    ای خوش آن موج‌که در طبع‌گهر خاک شود

    عجز بالیدهٔ ما را رگ گردن‌ کردند

    زخم درکیش ضعیفی اثر ایجاد رفوست

    کشتهٔ رشکم ازآن تیغ‌که سوزن‌کردند

    یک سپند آنهمه سامان نفروشد بیدل

    عقده‌ای داشت دل سوخته شیون‌ کردند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha