کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سبکروان‌که به وحشت میان جان بستند

    چو ناله سوخت نفس با نگاه پیوستند

    نرسته‌اند شرر وحشیان این کهسار

    که دل ز سنگ‌ گرفتند و بر هوا بستند

    نیاز طره اوکن اگر دلی داری

    که ماهیان سعادت اسیر این شستند

    ز پهلوی عرق جبهه مایه است اینجا

    چو جام می همه جا بیدلان تهی‌دستند

    به سنگ کم نتوان قدر عاجزان سنجید

    نگه دلیل بلندیست هرقدر پستند

    درآن بساط‌که منظور حسن یکتایی‌ست

    ترحم است بر آیینه‌ای ‌که نشکستند

    حذر ز الفت دلها درین جنون محفل

    که شیشه‌های شکستن بهانه بد مستند

    نمی‌توان به‌کمانخانهٔ فلک آسود

    کجا گذشته چه آینده تیر یک شستند

    ز ساز خلق به جز هیچ هیچ نتوان یافت

    خیال نیستیی هست‌کاینقدر هستند

    چو شمع بر نفسی چند گریه‌ کن بیدل

    که سو‌ختند و به رمز فنا نپیوستند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha