کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    این ستم‌کیشان ‌که وهم زندگی ‌را هاله‌اند

    در تلاش خودکشیها شعلهٔ جواله‌اند

    عمرها شد حرف دردی آشنای‌ گوش نیست

    کوهکن تا بی‌نفس شد کوهها بی‌ناله‌اند

    خلقی از خود رفت واکنون‌ذکر ایشان می‌رود

    کاروان خواب را افسانه‌ها دنباله‌اند

    دعوی مردان این عصر انفعالی بیش نیست

    شیر می‌غرند و چون وامی‌رسی بزغاله‌اند

    سرد شد دل از دم این پهلوانان غرور

    رستمند اما بغل‌پرورده‌های خاله‌اند

    دل سیاهی یکقلم آیینه‌دار صحبت است

    گر همه اهل خراسانند از بنگاله‌اند

    جمله با روی ملایم قطره‌اند اما چه سود

    چون به مینای دل افتادند یکسر ژاله‌اند

    همچو دندان بهر ایذا وصل ‌و هجرشان یکی‌ست

    گر همه یک ساله می‌آیند وگر صدساله‌اند

    با عروج جاه این افسردگان بی‌مدار

    بر لب هر بام چون خشث‌کهن تبخاله‌اند

    چشم اگر دارد تمیز حسن و قبح اعتبار

    زنگیان جامه گلگون‌، نوبهار لاله‌اند

    بیدل از خرد وبزرگ آن به که برداری نظر

    دور گاوان‌ رفت و اکنون‌ حاضران‌ گوساله‌اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha