کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شبم آهی ز دل در حسرت قاتل برون آمد

    سرش از ‌ید بال‌افشانتر از بسمل برون آمد

    چه‌سازد عقل مسکین‌کر نپوشدکسوت مجنون

    که لیلی هرکجا بی‌پرده شد محمل برون آمد

    ندارد صرفهٔ عزت مقام خود نفهمیدن

    سخن‌صد پیش پا خورد اززبان‌کز دل برون آمد

    به داغ فوت فرصت سوختن هم عالمی دارد

    چراغان‌کرد آن پروانه‌کز محفل برون آمد

    سراغ عافیت‌گم بود در وحشتگه امکان

    طلب از آبله فالی زد و منزل برون آمد

    رهایی نیست از هستی بغیر از خاک‌کردیدن

    از این درپای عبرت هرکه شد ساحل برون آمد

    به ‌کوشش ربط نتوان داد اجزای هوایی را

    دل از خود جمع‌ کردن عقده مشکل برون آمد

    ندارد حسن یکتایی ز جیب غیر جوشیدن

    حق از حق جلوه_گر شد باطل ازباطل برون آمد

    دماغ خاکساری هم عروج نشئه‌ای دارد

    من امیدی دماندم تا نهال از گل برون آمد

    که دارد طاقت هم‌چشمی ظرف حباب من

    محیط ازخود تهی ‌گردید تا بیدل برون آمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha