کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شوق تا محمل به دوش طبع وحشت‌ساز ماند

    بال عنقا موج زدگردی که از ما باز ماند

    نیست جز مهر زبان موج تمکین‌ گهر

    دل چو ساکن شد نفس از شوخی پرواز ماند

    چشم واکردیم دیگر یاد پیش‌ و پس‌ کراست

    فکر انجام شرار و برق در آغاز ماند

    کی حریف وحشت سرشار دل‌ گردد سپند

    این جرس از کاروان ما به یک آواز ماند

    وحشت صبح از نفس ایجاد شبنم می‌کند

    در گره‌ گم‌ گشت تار ما ز بس بی‌ساز ماند

    هیچکس از خجلت دیدار مژگان برنداشت

    آینه دور از تماشا یک نگاه انداز ماند

    شمع یکسر اشک و آه خویش با خود می برد

    هم به زیرپای ما ماند آنچه از ما باز ماند

    در خزان سیر بهارم ز‌بن‌ گلستان کم نشد

    رنگها پرواز کرد و حیرتم گلباز ماند

    از فرامش‌خانهٔ عرض شرر جوشیده‌ام

    گرد بالی داشتم در عالم پرواز ماند

    صفحهٔ دل تیره‌کردم بیدل ازمشق هوس

    بسکه برهم خورد این آیینه از پرداز ماند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha