کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از شکست رنگم آب روی شاهی داده‌اند

    همچو موجم سر به سیر کج‌کلاهی داده‌اند

    چشم باید واکنی ساغر به‌دست‌ غیر نیست

    نشئهٔ تحقیق از مه تا به ماهی داده‌اند

    فتنهٔ این خاکدانی‌، اندکی آشفته باش

    درخور شورت قیامث دستگاهی داده‌اند

    قطره‌ها تا بحر سامان جوش اسرار غناست

    هرچه را شایسته‌ای خواهی نخواهی داده‌اند

    بر حضیض طالع اهل سخن بایدگریست

    خامه‌ها را یکقلم سر در سیاهی داده‌اند

    از بهارم پرتو شمع سحر نتوان شناخت

    اینقدر خاصیتم در رنگ کاهی داده‌اند

    ناز بینایی درین محفل تغافل مشربی‌ست

    کم‌ نگاهان را برات خوش‌ نگاهی داده‌اند

    محو دیدارم رموز حیرتم پوشیده نیست

    از نگاه رفته مژگانها گواهی داده‌اند

    تا فنا چون ‌شمع‌ خواهم ‌سر به‌جیب‌ از‌ خویش رفت

    آنقدر پایی که باید گشت راهی داده‌اند

    تا نفس باقی‌ست بیدل پرفشان وهم باش

    کوشش‌ بیحاصلت‌ چندان‌ که‌ خواهی داده‌اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha