کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نقش دوِیی بر آینه‌ من نبسته‌اند

    رنگ دل است اینکه به روبم شکسته‌اند

    آرام عاشقان رم پرواز دیگر است

    چون شعله رفته‌اند ز خود تا نشسته‌اند

    غافل مشو زحال خموشان ‌که از حیا

    صد رنگ ناله در نگه عجز بسته‌اند

    هوشی‌که رنگ و بوی پرافشان این چمن

    آواز دلخراش جگرهای خسته‌اند

    بیگانگی‌ ز وضع نفس بال می‌زند

    این رشته را ز نغمهٔ الفت گسسته‌اند

    ابنای روزگار برای گلوی هم

    خنجر شدن اگر نتوانند دسته‌اند

    جمعی‌ که دم زعالم توحید می‌زنند

    پیوسته‌اند با حق و از خود نرسته‌اند

    آفاق نیست مرکز آرام هیچکس

    زبن خانهٔ کمان همه یک تیر جسته‌اند

    غافل ز پاس آب رخ عجز ما مباش

    ما را به یاد طرف کلاهی شکسته‌اند

    بیدل نجسته است گهر از طلسم آب

    نقدی‌ست دل که در گره اشک بسته‌اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha