بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۱۴: نقش دوِیی بر آینه من نبستهاند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نقش دوِیی بر آینه من نبسته اند رنگ دل است اینکه به روبم شکسته اند آرام عاشقان رم پرواز دیگر است چون شعله رفته اند ز خود تا نشسته اند غافل مشو زحال خموشان که از حیا صد رنگ ناله در نگه عجز بسته اند هوشی که رنگ و بوی پرافشان این چمن آواز دلخراش جگرهای خسته اند بیگانگی ز وضع نفس بال می زند این رشته را ز نغمهٔ الفت گسسته اند ابنای روزگار برای گلوی هم خنجر شدن اگر نتوانند دسته اند جمعی که دم زعالم توحید می زنند پیوسته اند با حق و از خود نرسته اند آفاق نیست مرکز آرام هیچکس زبن خانهٔ کمان همه یک تیر جسته اند غافل ز پاس آب رخ عجز ما مباش ما را به یاد طرف کلاهی شکسته اند بیدل نجسته است گهر از طلسم آب نقدی ست دل که در گره اشک بسته اند بیدل دهلوی