کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فالی از داغ زدم دل چمن‌آیین آمد

    ورق ‌لاله‌ به‌ یک نقطه چه ‌رنگین ‌آمد

    جرأت سعی‌، دماغ تپش‌آرایی کیست

    پای خوابیدهٔ ما آبله بالین آمد

    چون دو ابرو که نفس سوختهٔ ربط همند

    تیغ او زخم مرا مصرع تضمین آمد

    عافیت می‌طلبی بگذر از اندیشهٔ جاه

    شمع را آفت سر افسر زرین آمد

    تلخکامی‌ست ز درک من و ما حاصل‌ کوش

    بی‌حلاوت بود آن‌کس‌ که سخن‌چین آمد

    صفحهٔ سادهٔ هستی رقم غیر نداشت

    هرکه شد محرم این آینه خودبین آمد

    سایه از جلوهٔ خورشید چه اظهار کند

    رفتم از خویش ندانم به چه آیین آمد

    هرکسی در خور خود نشئهٔ راحت دارد

    خار پا را ز گل آبله بالین آمد

    در خزان غوطه زن و عرض بهاری دریاب

    عالمی رفت به بیرنگی و رنگین آمد

    صبر کردیم و به وصلی نرسیدیم افسوس

    دامن ما ته سنگ از دل سنگین آمد

    بیدل از عجز طلب صید فراغت داریم

    سایه را بخت نگون طرهٔ مشکین آمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha