کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشمی‌ که بر آن جلوه نظر داشته باشد

    یارب به چه جرات مژه برداشته باشد

    هر دل‌که ز زخم تو اثر داشته باشد

    صد صبح‌گل فیض به بر داشته باشد

    عمری‌ست دکان نفس سوخته‌گرم است

    ازآه من آیینه خبر داشته باشد

    با پرتو خورشید کرم سهل حسابی‌ست

    گر شبنم ما دامن تر داشته باشد

    دل توشه‌کش وهم حباب‌ست درین بحر

    امید که آهی به جگر داشته باشد

    جا بر سر دوش است‌کسی راکه درین بزم

    با ما چو سبو دست به سر داشته باشد

    ازتیغ نگاهت دل آیینه دو نیم است

    هرچند ز فولاد سپر داشته باشد

    ما را به ادبگاه حضورت چه پیام است

    قاصد مگر از خویش خبر داشته باشد

    از وحشت ما بر دل کس نیست غباری

    یک ذره تپیدن چقدر داشته باشد

    ای بیخبر از عشق مجو ساز سلامت

    جز سوختن آتش چه هنر داشته باشد

    ناکام فسردیم چو خون در رگ یاقوت

    رنگی ندمیدیم‌که پر داشته باشد

    بیدل خلف سلسلهٔ عبرت امکان

    جز مرگ چه از ارث پدر داشته باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha