کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حال دل از دوری دلبر نمی‌دانم چه شد

    ریخت اشکی بر زمین دیگر نمی‌دانم چه شد

    از شکست دل نه‌تنها آب و رنگ عیش ریخت

    ناله‌ای هم داشت این ساغر نمی‌دانم چه شد

    باس هستی برد از صد نیستی انسوبرم

    سوختم چندان‌که خاکستر نمی‌دانم چه شد

    صفحهٔ آیینه‌، حرت‌جوهر این‌عبرت است

    کای حریفان نقش اسکندر نمی‌دانم چه شد

    گردش رنگی و چشمکهای اشکی داشتم

    این زمان آن چرخ و آن اختر نمی‌دانم چه شد

    دو‌ش در طوفان نومیدی تلاطم کرد آه

    کشتی دل بود بی‌لنگر نمی‌دانم چه شد

    د‌ر رهت از همت افسر طراز آبله

    پای من سر شد برتر نمی‌دانم چه‌شد

    از دمیدن دانهٔ من ‌کوچه‌گرد بیکسی‌ست

    مشت خاکی داشتم بر سر نمی‌دانم چه شد

    بیدماغ وحشتم‌، از ساز آرامم مپرس

    پهلویی گردانده ام بستر نمی‌دانم چه شد

    عرض معراج حقیقت از من بیدل مپرس

    قطره‌، دریاگشت‌، پیغمبر نمی‌دانم چه شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha