کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تمام شوقیم لیک غافل‌که دل به راه‌که می‌خرامد

    جگربه داغ‌که می‌نشیند نفس به آه‌که می‌خرامد

    ز اوج افلاک اگر نداری حضور اقبال بی‌نیازی

    نفس به جیبت غبار دارد ببین سپاه‌که می‌خرامد

    اگرنه رنگ ازگل تو دارد بهار موهوم هستی ما

    به پردهٔ چاک این‌کتانها فروغ ماه‌که می‌خرامد

    غبار هر ذره می‌فروشد به حیرت آیینهٔ تپیدن

    رم غزالان این بیابان پی نگاه‌که می‌خرامد

    ز رنگ‌گل تا بهار سنبل شکست دارد دماغ نازی

    دراین‌گلستان ندانم امروزکه کج‌کلاه که می‌خرامد

    اگر امید فنا نباشد نوید آفت‌زدای هستی

    به این سر و برگ خلق آواره در پناه‌ که می‌خرامد

    نگه به هرجا رسد چوشبنم زشرم می‌باید آب‌گشتن

    اگر بداندکه بی‌محابا به جلوه‌گاه که می‌خرامد

    به هرزه درپردهٔ من و ما غرور اوهام پیش بردی

    نگشتی آگه که در دماغت هوای جاه که می‌خرامد

    مگر ز چشمش غلط نگاهی فتاد بر حال زار بیدل

    وگرنه آن برق بی‌نیازی پی گیاه که می‌خرامد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha