کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نتوان به تلاش از غم اسباب برآمد

    گوهر چه نفس سوخت ‌که از آب برآمد

    غافل نتوان بود به خمخانهٔ توفیق

    ز آن جوش‌ که دردی ز می ناب برآمد

    خواه انجمن‌آرا شد و خواه آینه پرداخت

    از خانهٔ خورشید همین تاب برآمد

    نیرنگ نفس شور دو عالم به عدم بست

    در ساز نبود اینکه ز مضراب برآمد

    ای دیده‌وران چارهٔ حیرت چه خیال است

    آیینه عبث طالب سیماب برآمد

    از ساحل این بحر زبان می‌کشد آتش

    کشتی به چه امید ز گرداب برآمد

    بیش از همه در عالم غیرت خجلم‌ کرد

    آن‌ کار که بی‌منت احباب برآمد

    این دشت ز بس منفعل‌ کوشش ما بود

    خاکی‌ که بر آن دست زدیم آب برآمد

    زین باغ به‌ کیفین رنگی نرسیدیم

    دریا همه یک ‌گوهر نایاب برآمد

    پیدایی او صرفهٔ موهومی ما نیست

    با سایه مگوییدکه مهتاب برآمد

    زان گرمی نازی که دمید ازکف پایش

    مخمل عرقی‌کردکه از خواب برآمد

    بیدل چو مه نو به سجودکه خمیدی

    کامروز چراغ تو ز محراب برآمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha