کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اینقدر نمی‌دانم صیدم از چه لاغر شد

    کزتصور خونم آب تیغ اوتر شد

    حرف شعله خویش را، با محیط سرکرذم

    فلس ماهیان یکسر دیده سمندر شد

    کاف‌و نون‌لبی‌ وا کر‌د، حسن‌وعشق شورانگیخت

    احوالی ضرور افتاد قند ما مکرر شد

    در جهان نومیدی محو بود آفتها

    آررو فضولی ‌کرد جستجو ستمگر شد

    گردش فلک دیدی‌، ای‌ جنون تأمل چیست

    دور، دور بیباکی‌ست شیشه وقف ساغر شد

    هرچه با جنون‌پیوست زکمین آفت رست

    پاسبان خود گردید خانه‌ای که بی در شد

    خواب گل در این گلشن تهمت خیالی بود

    رنگ پهلویی‌گرداند تا امید بستر شد

    راحت آرزوییها داغ‌ کرد محفل را

    رنگ‌ها چو شمع اینجا صرف بالش پر شد

    کسب عزت دنیا سخت عبرت‌آلودست

    خاک‌ گشت سر در جیب‌ قطره‌ای‌ که ‌گوهر شد

    آه بر در دونان آخر التجا بردیم

    تشنه‌کام می‌مردیم آبرو میسر شد

    بیلد‌ل این تغافلها جرم خست‌ کس نیست

    احتیاجها شورید گوش دوستان ‌کر شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha