کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پی اشک من ندانم به‌کجا رسیده باشد

    ز پی‌ات دویدنی داشت به رهی چکیده باشد

    ز نگاه سرکشیدن به رخت چه احتمال است

    مگر ازکمین حیرت مژه قدکشیده باشد

    تب وتاب موج باید ز غرور بحر دیدن

    چه رسد به حالم آنکس‌که ترا ندیده باشد

    به نسیمی از اجابت چمن حضور داریم

    دل چاک بال می‌زد سحری دمیده باشد

    به چمن زخون بسمل همه جا بهارناز است

    دم تیغ آن تبسم رگ گل بریده باشد

    دل ما نداشت چیزی‌که توان نمود صیدش

    سر زلفت از خجالت چقدر خمیده باشد

    چه ‌بلندی و چه پستی‌، چه عدم چه ملک هستی

    نشنیده‌ایم جایی‌که کس آرمیده باشد

    بم‌و زبر هستی‌ما چو خروش‌ساز عنقاست

    شنو ازکسی‌که او هم زکسی شنید باشد

    ز طریق شمع غافل مگذر درین بیابان

    مژه آب ده ز خاری‌ که به پا خلیده باشد

    غم هیچکس ندارد فلک غروپیما

    به زبان مدبری چند گله می تپیده باشد

    به دماغ دعوی عشق سر بوالهوس بلند است

    مگر از دکان قصاب جگری خریده باشد

    همه‌کس سراغ مطلب به دری رساند و نازید

    من و ناز نیم‌جانی‌ که به لب رسیده باشد

    به هزار پرده بیدل ز دهان بی‌نشانش

    سخنی شنیده‌ام من‌ که‌ کسی ندیده باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha