کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حدیث عشق شودناله ترجمانش و لرزد

    چو شیشه دل‌که‌کشد تیغ از میانش و لرزد

    قیامت است بر آن بلبلی ‌که از ادب ‌گل

    پر شکسته‌کشد سر ز آشیانش و لرزد

    به هر نفس زدن از دل تپیدن است پرافشان

    چو ناخدا گسلد ربط بادبانش و لرزد

    به وحشتی‌است درین عرصه برق‌تازی فرصت

    که پیک وهم زند دست درعنانش ولرزد

    به خون تپیده ضبط شکسته رنگی خویشم

    چو مفلسی ‌که شود گنج زر عیانش و لرزد

    اگر به خامه دهم عرض دستگاه ضعیفی

    ز ناله رشته‌کشد مغز استخوانش و لرزد

    ز سوز سینه ی من هر که واکشد سر حرفی

    چو نبض تب‌زده برخود تپد زبانش و لرزد

    به عرصه‌ای ‌که شود پرفشان نهیب خدنگت

    فلک چو شست ببوسد زه‌ کمانش و لرزد

    خیال چین جبینت به بحر اگر بستیزد

    به تن ز موج دود رعشه ناگهان‌اش و لرزد

    گداخت زهرهٔ نظاره دورباش حیایت

    چو شب‌روی ‌که ‌کند بیم پاسبانش و لرزد

    شکسته‌رنگی عاشق اگر رسد به خیالش

    چو شاخ‌گل برد اندیشهٔ خزانش و لرزد

    غبار هستی بیدل ز شرم بیکسی خود

    به خاک نیزکند یاد آستانش و لرزد

    حدیث کاکل و زلف تو بیدل ار بنگارد

    چو رشته تاب خورد خامه در بنانش و لرزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha