کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روزی ‌که قضا سر خط آفاق رقم زد

    گفتم به ‌جبینم چه‌نوشتندقلم‌زد

    غافل مشوید از نفس نعل درآتش

    سرتا قدم شمع درین بزم قدم زد

    چون مو به نظر سخت نگون‌سار دمیدیم

    فواره این باغ به غربال علم زد

    ساز طرب محفل اقبال شکست است

    جامی‌که شنیدی تو قلک بر سر جم زد

    زین خیره نگاهی ‌که شهان راست به درویش

    پیداست که بر چشم یقین گرد حشم زد

    واعظ به تکلف ندهی زحمت مستان

    از باده نخواهد لب ساغر به قسم زد

    صد شکر که چون صبح نکردیم فضولی

    با ما نفسی بود که بر آینه کم زد

    خواب عجبی داشت جهان لیک چه حاصل

    دل‌ کرد جنونی‌ که نفس تا به عدم زد

    فریاد که یک سجده به دل راه نبردیم

    کوری همه را سر به در دیر و حرم زد

    اقبال عرق کرد ز سامان حبابم

    تا کوس به شهرت زند از شرم به نم زد

    یارب دم پیری به چه راحت مژه بندم

    بی‌ سایه شد آن ‌گوشهٔ دیوار که خم زد

    بیدل سپر افکند چو مژگان ز ندامت

    دستی ‌که ز دامان تو می‌ خواست بهم زد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha