کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به هرکجا مژه‌ام رنگ خواب می‌ریزد

    گداز شرم به رویم گلاب می‌ریزد

    مباش بیخبر از درس بی‌ثباتی عمر

    که هر نفس ورقی زین‌ کتاب می‌ریزد

    صفای دل کلف‌اندود گفتگو مپسند

    نفس برآتش آیینه‌، آب می‌ریزد

    ز تنگنای جسد عمرهاست تاخته‌ایم

    هنوز قامت پیری رکاب می‌ریزد

    گلی که رنگ دو عالم غبار شوخی اوست

    چو غنچه خون مرا در نقاب می‌ریزد

    خوشم به یاد خیالی‌که‌گلبن چمنش

    گل نظاره در آغوش خواب می ریزد

    گداز دل به نم اشک عرض نتوان داد

    محیط‌، آب رخی از سحاب می‌ریزد

    ز خویش رفتن عاشق بهار جلوهٔ اوست

    شکست رنگ سحر، آفتاب می‌ریزد

    مخور ز شیشهٔ گردون فریب ساغر امن

    که سنگ رفته به جای شراب می‌ریزد

    ز بیقراری خود سیل هستی خویشم

    چو اشک رنگ بنای من آب می‌ریزد

    به حرف لب مگشا تا توانی ای بیدل

    که آبروی نفس چون حباب می‌ریزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha