به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
جایی که شکوهها به صف زیر و بم رسد
حلوای آشتی است دو لبگر به هم رسد
پوشیدن است چشم ز خاک غبارخیز
زان سفله شرمکن که به جاه وحشم رسد
تغییر وضع ما ز تریهای فطرت است
خط بینسق شود چو به اوراق نم رسد
ساغرکش و، عیارکمال دماغگیر
تا میوه آفتاب نخورده است کم رسد
ناایمنی به عالم دل نارسیدن است
آهو ز رم برآید اگرتا حرم رسد
در دست جهد نیست عنان سبکروان
هرجا رسد خیال و نظر بیقدم رسد
قسمت نفسشمار درنگ و شتاب نیست
باور مکن که نان شبت صبحدم رسد
ای زندگی به حسرت وصل اضطراب چیست
بنشین دمی که قاصد ما از عدم رسد
هنگام انفعال حزین است لاف مرد
چون نمکشیدکوس برآواز خم رسد
یک قطره درمحیط تهی ازمحیط نست
ما را ز بخشش تو که داری چه کم رسد
بیدل گشودن لبت افشای راز ماست
معنی به خط ز جاده شق قلم رسد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.