بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۵۸: جایی که شکوهها به صف زیر و بم رسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جایی که شکوه ها به صف زیر و بم رسد حلوای آشتی است دو لب گر به هم رسد پوشیدن است چشم ز خاک غبارخیز زان سفله شرم کن که به جاه وحشم رسد تغییر وضع ما ز تریهای فطرت است خط بی نسق شود چو به اوراق نم رسد ساغرکش و، عیارکمال دماغ گیر تا میوه آفتاب نخورده است کم رسد ناایمنی به عالم دل نارسیدن است آهو ز رم برآید اگرتا حرم رسد در دست جهد نیست عنان سبک روان هرجا رسد خیال و نظر بی قدم رسد قسمت نفس شمار درنگ و شتاب نیست باور مکن که نان شبت صبحدم رسد ای زندگی به حسرت وصل اضطراب چیست بنشین دمی که قاصد ما از عدم رسد هنگام انفعال حزین است لاف مرد چون نم کشیدکوس برآواز خم رسد یک قطره درمحیط تهی ازمحیط نست ما را ز بخشش تو که داری چه کم رسد بیدل گشودن لبت افشای راز ماست معنی به خط ز جاده شق قلم رسد بیدل دهلوی