به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
وداع کلفتم تا گل کند چاک جگر ریزد
شب از برچیدن دامان گریبان سحر ریزد
نیام فرهاد لیک از دلگرانی کلفتی دارم
که بار نالهٔ من بیستون را از کمر ریزد
در این گلشن چو شبنم از محبت چشم آن دارم
که سرتا پای من بگدازد و یک چشم تر ریزد
مجویید از هجوم آرزو غیر از گداز دل
کف خون است اگر این رنگها بر یکدگر ریزد
جهان را اعتباری هست تا نیرنگ مشتاقی
چو چشم آید به هم، ناچار مژگان از نظر ریزد
سر و برگ اجابت نیست آه حسرت ما را
همان بهتر که این آتش به بنیاد اثر ریزد
محبت کشته را سهل است اشک از دیده افشاندن
که عاشق گرد اگر از دامن افشاند جگر ریزد
هوس پیمایی آمادهست اسباب ندامت را
حذر آن شیوه کز بیحاصلی خاکت به سر ریزد
به انداز خرامش کبک اگر دوزد نظر بیدل
خجالت در غبار نقش پایش بال و پر ریزد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.