کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر به افواج عزم شاهان سواد روم و فرنگ گیرد

    شکوه درونش هر دو عالم به یک دل جمع تنگ‌گیرد

    جو شمع ‌کاش از خیال شوکت طبیعت غافل آب‌ گردد

    که سر فرازد به اوج‌ گردون و راه‌ کام نهنگ‌ گیرد

    ز مکتب اعتبار دنیا ورق سیه‌کردن است و رفتن

    درین خم نیل جامهٔ‌کس به جز سیاهی چه رنگ‌گیرد

    گهر نی‌ام تا درین محیطم بود به عرض وقار سودا

    حباب معذور بادسنجم ترازوی من چه سنگ‌ گیرد

    ز خجلت اعتبار باطل اگرگذشتم ز من چه حاصل

    کجاست دامن فرصت اینجا که با تو گویم درنگ‌ گیرد

    ز حرف طاقت‌گداز لعلت دمی به جرات دچار گردم

    که همچو یاقوتم آب و آتش عنان پرواز رنگ‌ گیرد

    به پاس دل ناکجا خورد خون بهار نازی‌که ازلطافت

    حنای‌دستش‌سیاهی آرد چو شمع ‌اگر گل به‌چنگ‌ گیرد

    ز چنگ ‌آفت‌ کمین‌ گردون‌ کجا رود کس چه چاره سازد

    پی رمیدن ‌گم است آنجاک ه راه آهو ، پلنگ‌ گیرد

    ز تیره‌ طبعان وقت بگسل‌، مخواه ننگ وبال بز دل

    ازبن‌که بینی نقوش باطل خوش‌ست آیینه زنگ‌گیرد

    درین‌ جنون‌زار فتنه سامان‌، به شعله‌ کاران ‌کذب و بهتان

    مجوش چندان‌ که عالمی را نفس به دود تفنگ ‌گیرد

    مدم به طبع درشت ظالم فسون تاثیر مهربیدل

    هزار آتش نفس‌ گدازد که آب خشکی ز سنگ ‌گیرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha