کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آه به دوستان دگر عرض دعا که می‌برد

    اشک چکید و ناله رفت‌، نامهٔ ما که می‌برد

    توأم گل دمیده‌ایم دامن صبح چیده‌ایم

    در چمنی‌که رنگ ماست بوی وفا که می‌برد

    نغمهٔ محفل‌کرم وقف جنون سایل است

    ورنه به عرض مدعا عرض حیا که می‌برد

    ننگ هوس نمی‌کشد دولت بی‌زوال ما

    بر در کبریای فقر نام هما که می‌برد

    کرد کشاکش هوس مفلست از شکوه ناز

    آگهی اینکه از کفت رنگ حنا که می‌برد

    هرکه‌ گذشت ازین‌ چمن ریشهٔ‌ حسرتش بجاست

    این همه‌ کاروان رنگ رو به قفا که می‌برد

    آینهٔ حضور دل تحفهٔ دیر و کعبه نیست

    آنچه نثار نازتست در همه جاکه می‌برد

    از غم هستی و عدم یاد تو کرد فارغم

    خاک مرا به باد هم ازتو جدا که می برد

    شمع چو وقت دررسد خفته به بال وپررسد

    رفتن اگر به سر رسد زحمت پا که می‌برد

    تا به فلک دلیل ما چشم‌گشودن‌ست و بس

    کوری اگرنه ره زند کف به عصاکه می‌برد

    بیدل از الفت هوس نگذر و راه انس‌ گیر

    منتظر طلب مباش ننگ بیاکه می‌برد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha