کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشم تو به حال من‌ گر نیم نظر خندد

    خارم به چمن نازد عیبم به هنر خندد

    تا چند بر آن عارض بر رغم نگاه من

    از حلقهٔ گیسویت گل های نظر خندد

    در کشور مشتاقان بی‌پرتو دیدارت

    خورشید چرا تابد بهر چه سحرخندد

    دل می‌چکد از چشمم چون ابر اگر گریم

    جان می‌دمد از لعلت چون برق اگر خندد

    با اهل فنا دارد هرکس سر یکرنگی

    باید که به رنگ شمع از رفتن سر خندد

    در کارگه خوبی یارب چه نزاکتهاست

    صدکوه به خود بالد تا موی‌کمر خندد

    در جوی دم تیغت شیرینی آبی هست

    کز جوش حلاوتها زخمش به شکر خندد

    سامان ‌طرب سهل ‌است زین نقش ‌که ما داریم

    صبح از دو نفس فرصت بر خود چقدر خندد

    هر شبنم از ا‌بن ‌گلشن تمهید گلی دارد

    با گربه مدارا کن چندان که اثر خندد

    از سعی هوس بگذر بیدل‌ که درین‌ گلشن

    گل نیز اگر خندد از پهلوی زر خندد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha