کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حرصت آن نیست‌ که مرگش‌ ز هوس وادارد

    درکفن نیز همان دامن دنیا دارد

    زین چمن برگ گلی نیست نگرداند رنگ

    باخبر باش که امروز تو فردا دارد

    همه از جلوه به انداز تغافل زده‌ایم

    آنچه نادیده توان دید تماشا دارد

    جاده در دامن صحرای ملامت چاکی‌ست

    که سر بخیه ز نقش قدم ما دارد

    دم تیغ تو نشد منفعل ازکشتن ما

    خون عاشق چقدر آب گوارا دارد

    سایهٔ‌گم شده محو نظر خورشید است

    هرکه ز خویش رود در چمنت جا دارد

    لاله در دامن این دشت به توفان زده است

    یاس مجنون چقدرگرد سویدا دارد

    مقصد نالهٔ دل از من مدهوش مپرس

    شوق مست است ندانم چه تقاضا دارد

    منکر وحشت ما سوخته‌جانان نشوی

    شعله در بال و پر ریخته عنقا دارد

    ما و من نغمهٔ قانون خیال است اینج

    اثر هستی ما قطره به دریا دارد

    لفظ‌ گل‌ کرده‌ای آیینهٔ معنی برگیر

    پری اسمی‌ست‌که از شیشه مسما دارد

    رهرو از رنج سفر چاره ندارد بیدل

    موج‌ ، دایم ز حباب آبلهٔ پا دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha