به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
نگاهت جوش صد میخانه از ساغر برون آرد
تبسم شور چندین محشر از کوثر برون آرد
ز ریحان خطت بالد بهار سبزهٔ جنّت
وز آن زلف دو تا روحالامین شهپر برون آرد
به گلشن گر ز پا افتد غبار راه جولانت
بهار از غنچه و گل بالش و بستر برون آرد
لبت در خنده گوهر ریزد از آغوش برگ گل
رختگاه عرق از آفتاب اختر برون آرد
رم دیوانهٔ شوق تو گر جولان دهد گردی
به چندین گردباد آه از دل محشر برون آرد
گرفتم بینقابی رخصت نظّاره است اینجا
نگاهیکو که مژگانواری از خود، سر برون آرد
فسون نوخطیهای لبت بر سنگ اگر خوانم
گداز حسرتش صد آینه جوهر برون آرد
نمیارزد به رنگ خوش عیار چهرهٔ عاشق
خزان از بوتههای گل گرفتم زر برون آرد
همان پیرایهٔ وهم است اگر کامل شود زاهد
هیولا چون در سامان زند پیکر برون آرد
کهن شد سیر این گلشن کنون فال تحیر زن
مگر آیینه گردیدن گل دیگر برون آرد
در این دریا، طلب آیینهٔ مطلوب میباشد
گره سازد نفس، غواص، تاگوهر برون آرد
قفس فرسودهٔ گرد هوسهایم خوشا روزی
که پروازم چو بوی گل ز بال و پر برون آرد
اگر صد بار آید موج تیغش بر سرم بیدل
حباب من ز جیب دل سر دیگر برون آرد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.