کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من و حسنی‌که هرجا یادش از دل سر برون آرد

    به دوش هرمژه صد شمع چشم تر برون آرد

    کمینگاه دو عالم حسرتم امید آن دارم

    که فیض جلوه یک اشکم نگه‌پرور برون آرد

    زگرمیهای لعلش گر دل دریا خبرگردد

    حباب‌آسا به لب تبخاله ازگوهر برون آرد

    به صحرای قیامت قامتش‌ گر فتنه انگیزد

    به رنگ‌گردباد آه از دل محشر برون آرد

    ز پاس ناله بر بنیاد عجز خویش می‌لرزم

    مباد این شعله از خاکستر من سر برون آرد

    که دارد زین دبستان هوس غیر از خیال من

    ورق‌گردانی رنگی‌که صد دفتر برون آرد

    در این محفل سراغ عشرت دیگر نمی‌یابم

    مگر خمیازه بالد بر خود و ساغر برون آرد

    به‌گلشن‌گر دهد عرض ضعیفی ناتوان او

    به ناز صد رگ ‌گل پهلوی لاغر برون آرد

    ز فیض آبله دارد جنونم اوج اقبالی

    که‌گر بر خاک ره ساید قدم افسر برون آرد

    ز بحر بی‌کناری ناامیدی در نظر دارم

    نم اشکی که غواصش سر ازگوهر برون آرد

    ندامت سازکن هرجا کنی تمهید پیدایی

    که بوی‌گل به صد چاک ازگریبان سر برون آرد

    غم اسباب دنیا چیده‌ای بر دل از این غافل

    که آخر تنگی این خانه‌ات از در برون آرد

    به‌توفان‌حوادث‌چاره‌ها خون‌شدکنون‌صبری

    به ساحل‌کشتی ما را مگر لنگر برون آرد

    صفاها آخر از عرض هنر زنگار شد بیدل

    ز غفلت تا به‌کی آیینه‌ات جوهر برون آرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha